بر غربی نخچوان بر چهارده فرسنگی شهر است و کوهی سخت بلند است و از سی چهل فرسنگ دیدار دهد و قله اش هرگز از برف خالی نبود و اکثر اوقات در برف مخفی باشد، دورش سی فرسنگ بود. (نزهه القلوب چ گای لیسترانج ج 3 ص 200)
بر غربی نخچوان بر چهارده فرسنگی شهر است و کوهی سخت بلند است و از سی چهل فرسنگ دیدار دهد و قله اش هرگز از برف خالی نبود و اکثر اوقات در برف مخفی باشد، دورش سی فرسنگ بود. (نزهه القلوب چ گای لیسترانج ج 3 ص 200)
دهی است جزء بلوک فاراب دهستان عمارلوی بخش رود خانه شهرستان رشت. این ناحیه در جنوب خاوری رودبار و 49هزارگزی شمال خاوری پل لوشان واقع می باشد و کوهستانی با آب و هوای معتدل است. آب از رود خانه سرخ رود. محصولات آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی و راه آن مالرو است. اکثر سکنه برای معاش پائیز و زمستان به گیلان میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است جزء بلوک فاراب دهستان عمارلوی بخش رود خانه شهرستان رشت. این ناحیه در جنوب خاوری رودبار و 49هزارگزی شمال خاوری پل لوشان واقع می باشد و کوهستانی با آب و هوای معتدل است. آب از رود خانه سرخ رود. محصولات آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی و راه آن مالرو است. اکثر سکنه برای معاش پائیز و زمستان به گیلان میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان که در هشت هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان و 48هزارگزی شمال راه بهبهان به آغاجاری واقع است، ناحیه ای است کوهستانی، گرمسیر، مالاریایی، و سکنۀ آن 150 تن میباشد، شغل اهالی صنایع دستی، قالی، قالیچه، جوال و گلیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان که در هشت هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان و 48هزارگزی شمال راه بهبهان به آغاجاری واقع است، ناحیه ای است کوهستانی، گرمسیر، مالاریایی، و سکنۀ آن 150 تن میباشد، شغل اهالی صنایع دستی، قالی، قالیچه، جوال و گلیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
نام یکی از کوههای غرب ایران در کرمانشاهان که در سرحد ایران و عراق قرار گرفته است، (جغرافیای غرب ایران ص 95 و 27)، کوهی است در جنوب غربی ولایت اسپاهان، (یادداشت مؤلف) دهی از دهستان تمین بخش میرجاوۀ شهرستان زاهدان، دارای 150 تن سکنه، آب آن از رودخانه، محصول آن غلات و ذرت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) نام دو ده از دیه های واقعدر جنوب استرآباد که به شاه کوه بالا و پائین معروفند، (رابینو ترجمه فارسی ص 169 بخش انگلیسی ص 137) دهی از دهستان برزاوند شهرستان اردستان، دارای 45 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
نام یکی از کوههای غرب ایران در کرمانشاهان که در سرحد ایران و عراق قرار گرفته است، (جغرافیای غرب ایران ص 95 و 27)، کوهی است در جنوب غربی ولایت اسپاهان، (یادداشت مؤلف) دهی از دهستان تمین بخش میرجاوۀ شهرستان زاهدان، دارای 150 تن سکنه، آب آن از رودخانه، محصول آن غلات و ذرت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) نام دو ده از دیه های واقعدر جنوب استرآباد که به شاه کوه بالا و پائین معروفند، (رابینو ترجمه فارسی ص 169 بخش انگلیسی ص 137) دهی از دهستان برزاوند شهرستان اردستان، دارای 45 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان ماسوله بخش مرکزی شهرستان فومن واقع در 18هزارگزی باختر فومن. ناحیه ای است کوهستانی، هوای آن معتدل و مرطوب است و 300 تن سکنه دارد. آب آن از چشمۀ عباس کوه تأمین میشود. محصولات آن برنج، پشم، لبنیات، عسل و ابریشم است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. راه مالرو دارد. در تابستان عموماً به ییلاقات لشکرگاه وگردسایه میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان ماسوله بخش مرکزی شهرستان فومن واقع در 18هزارگزی باختر فومن. ناحیه ای است کوهستانی، هوای آن معتدل و مرطوب است و 300 تن سکنه دارد. آب آن از چشمۀ عباس کوه تأمین میشود. محصولات آن برنج، پشم، لبنیات، عسل و ابریشم است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. راه مالرو دارد. در تابستان عموماً به ییلاقات لشکرگاه وگردسایه میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند، 60 هزارگزی شمال باختری خوسف 30 هزارگزی شمال خاوری خور، جلگه، گرم سیر با 326 تن سکنه، آب از قنات محصول آنجا غلات، پنبه، شغل اهالی زراعت، مالداری، راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) ده کوچکی است از دهستان زیر کوه بخش قاین شهرستان بیرجند 118 هزارگزی جنوب خاوری قاین، کوهستانی سردسیر با 16 تن سکنه، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند، 60 هزارگزی شمال باختری خوسف 30 هزارگزی شمال خاوری خور، جلگه، گرم سیر با 326 تن سکنه، آب از قنات محصول آنجا غلات، پنبه، شغل اهالی زراعت، مالداری، راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) ده کوچکی است از دهستان زیر کوه بخش قاین شهرستان بیرجند 118 هزارگزی جنوب خاوری قاین، کوهستانی سردسیر با 16 تن سکنه، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
ده کوچکی است از دهستان حومه بخش لنگۀ شهرستان لار که در 10 هزارگزی شمال خاور لنگه بر کنار راه عمومی لنگه به بندرعباس واقع شده و 26 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
ده کوچکی است از دهستان حومه بخش لنگۀ شهرستان لار که در 10 هزارگزی شمال خاور لنگه بر کنار راه عمومی لنگه به بندرعباس واقع شده و 26 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
نام بادی که در بابل سر و نواحی آن از آغاز شبانگاه تا بامداد وزد و در اول گرم و سپس خنک باشد. در تابستان هوا را خنک و در زمستان سرد کند، طمطراق و رجزخوانی: یکی نامه بنوشت پر باد و دم سخن گفت هرگونه از بیش و کم. فردوسی. یکی نامه بنوشت باباد و دم که قیصر چرا کرد با من ستم. فردوسی. کجا خواهران جهاندار جم کجا نامداران با باد و دم ؟ فردوسی. ، لاف. دعوی باطل: یکسره میره همه باد است و دم یکدله میره همه مکر و مریست. حکیم غمناک (از فرهنگ اسدی). ، اشتلم: فریدون فرخ که با داغ و درد بگیتی درون دیده پرآب کرد... ز تور و ز سلم آمد این باد و دم که بر ایرج آمد از ایشان ستم. فردوسی
نام بادی که در بابل سر و نواحی آن از آغاز شبانگاه تا بامداد وزد و در اول گرم و سپس خنک باشد. در تابستان هوا را خنک و در زمستان سرد کند، طمطراق و رجزخوانی: یکی نامه بنوشت پر باد و دم سخن گفت هرگونه از بیش و کم. فردوسی. یکی نامه بنوشت باباد و دم که قیصر چرا کرد با من ستم. فردوسی. کجا خواهران جهاندار جم کجا نامداران با باد و دم ؟ فردوسی. ، لاف. دعوی باطل: یکسره میره همه باد است و دم یکدله میره همه مکر و مریست. حکیم غمناک (از فرهنگ اسدی). ، اشتلم: فریدون فرخ که با داغ و درد بگیتی درون دیده پرآب کرد... ز تور و ز سلم آمد این باد و دم که بر ایرج آمد از ایشان ستم. فردوسی
دهی است از دهستان گواور بخش گیلان غرب شهرستان شاه آباد که در 75 هزارگزی خاور گیلان و 18هزارگزی خاور گواور واقع است. ناحیه ای است سردسیر ودارای 100 تن سکنه که آب آن از رود خانه گواور تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و لبنیات و توتون و ذرت و شغل مردمش زراعت و گله داری است و راهی فرعی به جاده شوسه دارد. در تابستان حدود 100 خانوار از ایل کلهر برای تعلیف احشام و زراعت دیم به حدود این آبادی می آیند و زمستان به گرمسیر (ایوان) میروند. زیارتگاهی بنام بابا حیدر نزدیک این ده واقع و مورد احترام سکنۀ گوران است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان گواور بخش گیلان غرب شهرستان شاه آباد که در 75 هزارگزی خاور گیلان و 18هزارگزی خاور گواور واقع است. ناحیه ای است سردسیر ودارای 100 تن سکنه که آب آن از رود خانه گواور تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و لبنیات و توتون و ذرت و شغل مردمش زراعت و گله داری است و راهی فرعی به جاده شوسه دارد. در تابستان حدود 100 خانوار از ایل کلهر برای تعلیف احشام و زراعت دیم به حدود این آبادی می آیند و زمستان به گرمسیر (ایوان) میروند. زیارتگاهی بنام بابا حیدر نزدیک این ده واقع و مورد احترام سکنۀ گوران است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)